مایسامایسا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

بهانه ای برای زندگی

دوران حساس

1396/7/17 1:19
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام،
بالاخره به دوران حساس رسیدیم. چند وقتیه فوق العاده شیطون و بازیگوش شده و کسی حریفش نیست. الحق و الانصاف هم با تمام کمبودهایی که داره خوب کنار اومده. نه همبازی، نه دور و بریهای پرحوصله ای. جدیدا هم که مامان و بابام اسباب کشی کردن، همون فسقل آزادی قبل رو هم نداره. ( بخاطر ماموریت همسر، ما بازم همخونه مامان و بابام شدیم) تصمیم گرفتم بنویسمش مهد کودک‌. نزدیک خونه خودمون یه مهد خوب پیدا کردم که زیرنظر سرای محله اداره میشه. با بعضی از مامانها صحبت کردم خیلی راضی بودن. از نظر رسیدگی، نظافت، برنامه ها و مربیها. ولی عیبش اینه که پوشک قبول نمیکنن. گفت بگیرش از پوشک بعد بیارش. اما دیدم این شیطونک حالا حالا قصد گفتن دستشویی لازم رو نداره. ماشالله از نظر زبون کم نمیاره اما این یه مورد رو دریغ میکنه. حتی وقتی کارش رو کرده ازش میپرسم ( معذرت میخوام) پی پی کردی؟! میگه نه!! و اصرار برای دستشویی نرفتن!
نه اینکه از دستشویی رفتن بترسه نه! چون از وقتی تونست رو پاهاش بشینه بردمش دستشویی و نشستن رو عادت داره، کلی براش‌شعر میخوندم و دوست داشت. ولی نمیدونم چرا جدیدا اینجور میکنه.
تا اینکه امشب قبل خواب پوشکش رو عوض کردم و دراز کشیدیم تا بخوابه. یهو بلند شد و گفت مامان پی‌پی دارم. فکر کردم داره از زیر خوابیدن در میره، گفتم خوب پی‌پی کن. گفت نه، بریم دستشویی. دیدم داره اصرار میکنه، بردمش. خیلی قشنگ و بدون اینکه حتی تاحالا یک بار هم بهش گفته باشم، ( بازم معذرت میخوام) کارش رو انجام داد. خیلی منطقی با قضیه برخورد کرد
گرچه یه ذره طولانی بود و پاهاش درد میگرفت از نشستن، اما خیلی تجربه خوبی بود.
به لگن هیچ عقیده ای ندارم. بچه های زیادی دور و برم دیدم که مامانشون از لگن استفاده کرد و بعده ها بچه هاشون زیر بار نشستن روی توالت ایرانی نمیرفتن و خیلی بهشون سخت میگذشت. بالاخره همه جا نمیشه از توالت فرنگی استفاده کرد. واسه همین من از همون اول تصمیم گرفتم استفاده نکنم.
خلاصه اگه به همین منوال بگذره، ان‌شالله به زودی میزارمش مهد. هم خودم میتونم به برنامه ریزیهام برسم و هم مایسا میتونه یه روز شاد در کنار همبازیهاش داشته باشه. جفتمون راضی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)