مایسامایسا، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

بهانه ای برای زندگی

آخرین هفته های دختری

1394/4/12 13:26
478 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ملوسک من،

خوبی مامانم؟ 

دلم گرفته بود واسه همین گفتم بیام یه کم برات بنویسم تا شاید حالم بهتر بشه. ببخشید اگه متنم پر از دلخوریه. بوسمحبت

دیگه هفته های آخریه که من و تو انقدر به هم نزدیکیم. الان شما دقیقا 35 هفته و 5 روزه ای. جات خیلی کوچولو شده و زیاد تحرک نداری اما یه حرکت جالب تازگی ها کشف کردم!! سکسکه میکنی. البته قبلا هم زیاد پیش می اومد اما فکر میکردم لگدهاته که با ضرب آهنگ منظم میزنی. بعدا پی بردم که کاملا در اشتباهمزبان شما حداقل روزی یکبار سکسکه میکنی اونم با چه قدرتی!! خیلی باحاله و بابارضا کلی می خنده از دستت خندونک

جدیدا خیلی خیلی سنگین شدم. به زور میشینم و پامیشم و وای به اون موقعی که روی زمین بشینم. به قول بابام باید دور بگیرم تا بلند بشم!! زیاد نمیتونم راه برم  و زود به هن هن می افتم. انرژیم داره کم کم به کمترین حد خودش میرسه. دکتر هنوز بهم اجازه ی پیاده روی نداده و این منو خیلی میترسونه که نتونم زایمان راحتی داشته باشم. چون واقعا بدنم به رکود رسیده و اصلا آمادگی نداره. شماام که همکاری لازم رو نداری و قصد چرخش نداری. سرت رو که داره به قفسه سینه ام فشار میاره کاملا حس میکنم و مرتب داری به مثانه ام ضربه میزنی. صبح ها که از خواب پا میشم، شکمم کج و کوله است چون شما دقیقا همون طرفی که من خوابیدم، گولّه شدی و خودتو جمع کردی. خیلی بامزه میشه اما بازم نمیتونم ازش عکس بگیرم چون از روبرو مشخص نیست و خودم از بالا فقط میتونم ببینم. خارش شکم رو که دیگه نگو. ضعف میکنم وقتی شروع میشه و نمیتونم بخارونم. تمام پوست شکمم ترکهای درشت برداشته و بعضی هاش برجسته شده. یعنی از بین میره؟!!!!!

راستی شاید تا هفته ی دیگه بریم آتلیه برای عکسای بارداری. از عکساش خوشم اومده و قیمتش هم تقریبا مناسبه. دارم دنبال لباس میگردم. لباسای خودم که هیچ کدوم تنم نمیره. 

هفته ی پیش یه سری کوسن سفارش داده بودم که به دستم رسید و مابقی رو خودم دارم آماده میکنم.البته زحمت دوخت دورش رو مادرجون کشید و مواد داخلش رو هم مامانم برام گرفت.

دو روز پیش با مامان جون رفتیم هفت حوض و رو تختی شما و تشک خوشخوابت رو گرفتیم. خیلی نازه رو تختیت. هنوز یه سری وسیله مثل تور بالای تخت، شلف و آویز تختت رو نگرفتم. لباس زمستونی خوشگل هم که هرچی گشتیم پیدا نکردیم و فعلا تصمیم گرفتم صبر کنم تا اول پاییز که مدلای جدید بیاد. 

گیفت تولدت رو هنوز نتونستم تهیه کنم. اول قرار بود یه عروسک نمدی باشه که خودم درست کنم اما وقتی حساب کردم از آماده اش گرون تر برام درمیومد و واسه همین تصمیم گرفتم گیفت آماده بخرم. اما شانس بد من میگن تموم شده و تا آخر ماه رمضون نمیارن. ریسه یا حلقه در کمدت هم، هنوز تصمیم نگرفتم. آخه قیمتا خیلی بالاست و اون مدلی که من خوشم اومده 75 هزارتومان درمیاد. تو این بی پولی بابا دلم نمیاد انقدر ریخت و پاش کنم و از طرفی هم دوست ندارم دخملی از بقیه کوچولوها کم بیاره. ما واسه شما کار خاصی نکردیم و لااقل اینجوری یه ذره اش جبران میشه. نمیدونم چیکار کنم؟سوال

دو هفته اس عمه زهرا قراره دوربینش رو بیاره و از وسایل عکس بندازیم اما هنوز نیاورده و بابایی قول داد تو این یکی دوروز ازش بگیره. آخه دیگه کم کم باید به امید خدا ساک بیمارستان رو آماده کنم و اونجوری چیدمان وسایلت خراب میشه. آخه نه اینکه ما خیلی علاقمند بازدید داریم!!!خندونکخندونک دوست نداشتم با این وضع سیسمونی چیدن و جای تنگ، برات جشن سیسمونی بگیرم. خیلی دوست داشتم اما نشد. واسه همین هنوز کسی وسایلت رو ندیده و کسی هم ابراز علاقه نکرده به جز زندایی فرزانه. یعنی همه گفتن روزی که مایسا به دنیا اومد، میایم میبینیم. راست میگن. شانس به ماه رمضون هم خوردیم و کسی نای بیرون اومدن از خونه رو نداره از بس هوا گرمه. 

دوست دارم تا قبل اومدنت همه کارها ردیف بشه و با خیال راحت بیارمت خونه. ان شاالله که همین میشه. ببخشید زیاد حرف زدم. مراقب خودت باش عزیزکم. با همه ی سختی ها عاشقتم محبتبغل

پسندها (5)

نظرات (6)

·٠•●♥ مامانیه جوجو ♥●•٠·˙
12 تیر 94 22:08
سلام عزیزم انشالله این چندوقت آخر به سلامتی تموم بشه و مایسای گلم رو بغل کنی . اون خط های رو شکمتم عادیه و بعد زایمان سفید رنگ میشه و احتمالش هست پاک بشه ، خودمم نگران بودم ولی پرسیدم یکم بهتر شدم . موفق باشی
مامان تازه کار
پاسخ
مرسی که سر زدی، ایشالا که پاک بشن.
مامان مرجان
13 تیر 94 10:53
سلام عزیز نگران وزنت نباش اگر حواستو بعد زایمان به خوردنت جمع کنی زود به وزن قبلی برمیگردی ولی اگر توی خوراکت دقت نکنی دیگه نمیتونی به وزن قبل برگردی من شب قبل زایمان ٨٢ بودم الان بعد یک سال شدم ۶٠ چون الکی غذا زیاد نخوردم کم خوردم ولی مقوی راستی اینستاگرام رو چک کن نمدها شو بعضی ها رو باقیمت مناسب میتونی پیدا کنی
مامان تازه کار
پاسخ
ممنون دوستم بابت راهنماییت، شاید بیشتر از ده تا پیج اینستا رو گشتم اما همه قیمتا بالا بود. حالا باید بازم بگردم.
mamani
13 تیر 94 17:06
سلام مامان مونا عزیزم خدا رو شکر که همه چیز خوبه . دیگه روزهای آخره و کاملا درکت می کنم که چه حالی داری منم وقتی می شینم دیگه بلند شدنم با خداست. در مورد سیسمونی هم انقدر فکر بد نکن . مایسا ی گل ما بهترین مامان بابای دنیا رو داره همین یه دنیا می ارزه.
مامان تازه کار
پاسخ
خیلییییی ممنونم عزیزم،‌ چقدر خوبه دوستی مثل تو دارم
mamani
13 تیر 94 17:08
در مورد نمدی ها هم من خودم درست کردم از مولوی پارچه هاش رو خریدم و اون چیزهایی که میخواستم رو دوختم . کلا 50 تومن خرج کردم ولی الان کلی پارچه برام مونده با اینکه از هر رنگ نیم متر گرفتم.
مامان تازه کار
پاسخ
خوش به حالت، من خیلی دیر جنبیدم واسه همین نمیتونم برم خرید و اون چیزی که میخوام رو بخرم.‌ کسی هم تو این گرما مسئولیت قبول نمیکنه
صبا
14 تیر 94 15:20
سلام مونا جان دوست عزیز من از وب بهارجون با وبتون آشنا شدم. امیدوارم این روزهای پایانی هم به سلامت و با آرامش بگذرونید و گل دختر نازتون رو به سلامتی بغل بگیرید در مورد وزن نگران نباشید من خودم طبیعی زایمان کردم و یک هفته بعد از زایمان به وزن قبل از بارداریم و حتی یکی دوکیلو کمتر رسیدم، شیر دادن مداوم توی کم کردن وزن خیلی خیلی موثره. توی وبم خاطره زایمانم رو گذاشتم اگه دوست داشتی بیا بخون خوشحال میشم اگه سوالی داشتی جواب بدم دوست عزیز... راستی ترکهای شکم من بعد از دوسال هنوز پیداست البته توی بارداریم قرمز رنگ بود ولی الان سفید شده اینم یه یادگاری از شیرین ترین دوران زندگیمونه عزیزم دوستش داشته باش با اجازه لینکت کردم بیا پیشم
مامان تازه کار
پاسخ
سلام عزیزم، مرسی که بهم سر زدی، ایشالا واسه منم همینطور باشه و زود بتونم لاغر کنم چون واقعا این اضافه وزن برام خجالت آوره. در مورد ترکها هم من همیشه از بچگی از جای ترکای روی شکم مامانم بدم میومد و دوست نداشتم این بلا سر خودم بیاد که متاسفانه بدترش اومد ولی به قول شما باید سعی کنم با دید مثبت بهش نگاه کنم تا ازش لذت ببرمحتما با افتخار لینکت میکنم و بهت سر میزنم
AsA
15 تیر 94 21:38
slm age ba tabadol movafeqi mno ba esm webm blink cm bzar blinkm fdt