مامان شدن دوباره ام مبااااارک
خدای عزیزم، بعد ماهها یاس و ناامیدی و در عین حال امید به مهربانی تو، تلاش کردیم تا شاید دوباره ما رو لایق داشتن یه فرشته بدونی. فرشته ی قبلی ما هنوز نیومده، دوباره پیش خودت برگشت. خداروشکر که امروز بعد 8ماه دوباره میتونم به مادر شدنم امید داشته باشم.
رضا مطمئن بود این بار دیگه باردار شدم واسه همین رفتم یه بی بی چک گرفتم و با هزارتا استرس و اضطراب فهمیدم دوباره قراره مامان بشم.
خیلی خوشحال شدم. مثه دیوونه ها، صدتا عکس از بی بی چک و خودم تو حالتای مختلف گرفتم.
بعدش منتظر شدم تا جناب آقای همسر تشریف فرما بشن و خبر از قبل دونسته رو به اطلاعشون برسونم. نمیدونم چرا انقدر این بشر توداره. اصلا احساساتشو بروز نمیده. اما من ک از ته دلش خبر دارم. چشماش برق زد وقتی تایید نهایی حاملگی رو بهش نشون دادم. همون موقع نشست و کتاب ریحانه ی بهشتی رو دوباره خوند و نکات مهمش و برام درآورد. قربونش برم ک محبت کردنشم زوریه