زیارت قبول
سلام عشق مامانی،
یه هفته ای نبودم و تو خوب میدونی کجاها که نبودم. کربلا و حرمین شریفین امام حسین و حضرت اباالفضل (ع) ، نجف و ایوون طلای خوشگل امام علی...
اصلا قابل وصف نیست. نمیتونم بگم چقدر خوش گذشت. کلی خاطره جمع کردیم و با خودمون آوردیم تهران. از هول هولکی رفتنای حرم، از دردسرای ویلچر و باباجون مهربون و فوق العاده صبورت ک انصافا محبت رو در حق من تمام کرد و تا آخر عمر مدیون اینهمه خوبیشم. ایشالا ک منو به خاطر اذیت هام ببخشه. از خریدن لباسای خوشگل موشمل واسه شماااااا، از عروسکایی ک واست خریدیم و بابا رضا کلی ذوق کرده بود و میخواست همشو بخره (عکساشو تو ادامه ی مطالب میذارم)، از نگاهای خنده دار مردم به ویلچری بودن من و دعاهایی ک واسه شفا گرفتنم میکردن، از کمکایی ک عراقی ها بهم میکردن تا رفت و آمدم راحت بشه و باعث شد تا من و بابا از شر اون همه بازرسی راحت بشیم و آزادانه بریم و بیایم و کلیییییی بخندیم.
خلاصه اگه بخوام تعریف کنم یک هفته طول میکشه. اما بدون اگه شما نبودی هیچ وقت بهمون انقدر خوش نمیگذشت مخصوصا به من ک زیر الطاف بی حد و اندازه ی رضا جونم بودم و هیچ سختی نکشیدم.
از همه ی دوستای گلمم که زیارت قبولی گفتن و التماس دعا داشتن خییییلیییییییی ممنونم. ایشالا قسمت همگی بشه با نی نی های جیگرتون. همتونو دعا کردم و از خدا واسه همگی سلامتی و خوشبختی خواستم. دوستون دارمممممممممم
1- عروسک هایی که بابایی با عشق برات خرید:
2- لیوانی که مامان جونم واسه شما خرید تا راحت بتونی آب بخوری:
3- لباسایی که واست خریدیم اما چون نمیدونستم شما دختری یا پسر، از هردوش واست خریدم (البته تو دوتای آخر زور پسر بودنت چربید ):